مسئله حیاتی و مهم وحدت بین مذاهب، در شرایط کنونی ، بیش از پیش ضرورت پیدا کرده است و بر همین مبنا سعی شده است در قالب مصاحبه های مختلف با شخصیت های برجسته مذاهب مختلف، بیشتر به این موضوع پرداخته شود و بسیار امیدواریم که خروجی همه این فعالیتها ، بتواند ، نقشی در تقریب و وحدت ایفا کند.
آنچه در ادامه می خوانید، خلاصه ای از مصاحبه ما با مولوی نذیر احمد سلامی نماینده اهل سنت سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان رهبری ، عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی و عالم برجسته اهل سنت است.
*** ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، در ابتدا از شما این سؤال را دارم که در مورد نحوه شکل گیری تفکر تقریب ، قبل و بعد از انقلاب ، توضیح مختصری بدهید که در نهایت ، این تفکر به شکل گیری دانشگاهی به نام مذاهب اسلامی منجر شد؟
قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ، بنده مدتی را در پاکستان بودم و تقریبا دو ماه قبل از انقلاب به زاهدان آمدم. در استان سیستان و بلوچستان، تفکر کمونیستی و برخی از جریانات فکری دیگر بر مردم فشار وارد می کرد و در همان ایام بنده از طریق صدا و سیمای استان، انتقادهایی بر دیدگاههای اقتصادی مارکسیسم داشتم و از این طریق به روشنگری افکار عمومی می پرداختم.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، که اوضاع اندکی آرام شد ، مسئله وحدت و تقریب از سوی امام راحل و حضرت آقا که در آن زمان در شورای انقلاب بودند ، مطرح شد و پیرو آن جلسات و نشستهای زیادی هم برگزار شد که نهایتا به شکل گیری سازمان جهانی تقریب مذاهب اسلامی منجر شد.
از همان اول ، نظر مقام معظم رهبری این بود که حوزه های علمیه اهل سنت و تشیع ، سر و سامان بگیرد و به شکل منسجم عمل کنند چرا که معتقد بودند، محتوا و علوم تدریسی در حوزه های آن زمان، در پاسخگویی به مسائل روز و علمی، با مشکلاتی همراه هست و از اینجا بود که ایشان تصمیم گرفتند یک مرکز علمی و دانشگاهی با فضا و رویکرد حوزوی تشکیل شود.
بزرگان زیادی در ایجاد و تأسیس این دانشگاه تلاش کردند از جمله حضرت آیت الله واعظ زاده خراسانی که شخصیت محوری دانشگاه بود و همچنین مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی که آن موقع رئیس مجلس بودند و مستقیما برای تأسیس دانشگاه اعتبار مالی دادند.
آن موقع ، در مناطق مرزی و به خصوص در استان سیستان و بلوچستان که داری قومیت های مذهبی متعدد بود ، از طریق عناصر تروریستی ، سعی می شد که بین شیعه و سنی همیشه درگیری باشد و به همین خاطر موضوع وحدت و تقریب هم یک مسئله مهم و تأثیر گذاری بود. در بحبوحه این شرایط ، تأسیس دانشگاهی به نام مذاهب اسلامی یک قدم مؤثر و مفید برای وحدت بود و دکتر شیرازی و دکتر مبلغی در مقاطع مختلف، این دانشگاه را به خوبی مدیریت کردند.
اما در ابتدای کار، یک جهش دانشگاهی که پاسخگوی نیازهای وقت باشد، حرکت و رفتار دانشگاه کند بود و علی رغم همه تلاشها ، دانشگاه به مسیر خود ادامه می داد. که اکنون بعد از روی کار آمدن دکتر مختاری ، اوضاع دانشگاه از لحاظ شکلی و محتوایی رو به پیشرفت است و به نظر می رسد که حرکت دانشگاه مذاهب اسلامی ، به سمت اهداف تعریف شده هم شتاب بیشتری به خود گرفته است.
**** حضرت آقا در فرمایشات خودشون، اشاره ای داشتند به این موضوع که توجه و سرمایه گذاری بر روی دانشگاه ، از خود مجمع مهمتر است ، در این خصوص توضیح دهید؟
بله کاملا فرمایش رهبری را قبول دارم. همایشها ، و کنفرانسهای بین المللی علی رغم هزینه های زیاد ، به نظر من خروجی و نتیجه آنچنان مناسبی ندارند و به جای آن اگر سعی کنیم که دانشگاه را تقویت کنیم نتیجه بهتری خواهیم گرفت.
*** احساس می کنید که در راستای فرمایش رهبری مبنی بر مرجعیت علمی دانشگاه و روند پرورش سفیران علمی ، چه قدر توانسته ایم موفق باشیم؟
موفقیتهایی هم در گذشته و هم در حال حاضر در این زمینه به دست آمده است و با حضور مدیریت جدید هم این امیدواری بیشتر شده است. ما باید فارغ التحصیلان و دانشجویانی تربیت کنیم که هر کدام به عنوان سفیر و نماینده تقریب مذاهب اسلامی عمل کنند. اما یک نکته بسیار مهمی هست و آن اینکه ، نباید کاری کنیم که خدای نکرده دانشجویی حس کند که بین شیعه و سنی فرق گذاشته می شود چرا که اعتماد خدشه دار خواهد شد و نتیجه معکوس خواهد بود.
به نظرم اگر در زمینه تقریب و وحدت به فرامین و رهنمودهای مقام معظم رهبری عمل شود نتیجه خوبی خواهیم گرفت.
*** حضرتعالی ، جزء اساتید و علمای سرشناس در زمینه تقریب هستید و بارها در فرمایشاتتان از تفرقه و افراطی گری گلایه کرده اید و بیزاری جستید، به نظرتان چه عاملی باعث به وجود آمدن افراط می شود و چه توصیه ای در این زمینه دارید؟
بنده از همان اوایل جوانی و زمانی که پاکستان بودم ، به چشم خود افراطی گری ، فرقه گرایی ، تعصبات جاهلانه قومی مذهبی را به چشم خود می دیدم و اثرات منفی آنها را لمس می کردم ، به همین خاطر است که افراطی گری و تفرق را همیشه مذموم دانسته ام. من جریانهایی را دیده ام که در آن ، به خاطر برداشت غلط و نادرست از یک موضوع ، اختلافاتی پیش می آمد، مثلا در پاکستان که بودم برخی از علما و بزرگان می گفتند که سید مودودی به عصمت انبیاء معتقد نیست و این حرف شبهه هایی ایجاد کرده بود. اما من رفتم و کتاب ایشان را تهیه کردم و دیدم که سید گفته بودند که گاهی وقتها از انبیاء در امور دنیوی نه در تشریع و احکام شریعت ، لغزشهایی ممکن است انجام شود و توضیح داده بود که من این مسئله را مطرح میکنم که بعد از گذشت زمان ، مردم انبیاء را خدا تلقی نکنند. درک نادرست و غلط برخی از عوام و حتی خواص، از این موضوع باعث بروز مشکلاتی شده بود. این مثال را عرض کردم تا یک نتیجه گیری کلی داشته باشیم که جهل و ناآگاهی، در بعضی از جاها باعث بروز اختلافات عمیق می شود و توصیه من این است که همیشه با مطالعه دقیق و بر اساس منطق و عقلانیت در مورد مسئله ای نظر بدهیم.
*** به عنوان سؤال آخر ، چرا در جهان اسلام ، با همه برنامه ها و فعالیتهای تقریبی و وحدت ، باز شاهد افراطی گری و فرقه گرایی هستیم ؟ اینها از کجا نشأت می گیرد؟
تفرق و افراط همه می دانند که در ذات و وجود اسلام نیست و اصلا دین اسلام هم شدیدا از این مسائل نفرت و بیزاری دارد، اما همانطور که عرض کردم، جهل و نا آگاهی ، تبلیغات و برنامه های وسیع دشمنان و برخی مسائل ریز و درشت دیگر ، عامل اصلی تفریط و فرقه گرایی هست.